یکان غالب و دهگان مغلوب
هشام بن سالم می گوید :امام صادق(علیه السلام)از امام سجاد (علیه السلام) نقل کرده است که می فرماید:«وای برکسی که یکان او از ده گانش پیشی گیرد.»
هشام می گوید :به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم :یا بن رسول الله !چگونه چنین می شود ؟
امام صادق (علیه السلام)فرمود:«آیا آیه این را نشنیده ای که خداوند در قرآن می فرماید :«من جاءبالحسنه فله عشر امثالهاومن جاءبالسئه فلا یجزی الامثلها»1؛اگر مسلمان یک کار نیک انجام دهد ،ده پاداش واگر یک کار بد انجام دهد یک کیفر برای او نوشته می شود .پس پناه می بریم به خدااز کسی که در یک روز ده گناه مرتکب شود ؛ولی یک کار نیک نداشته باشد ،در نتیجه نیکی های او بر بدی هایش پیشی گیرد.2
1.سوره انعام ،آیه 160.
2.معانی الاخبار،ص73
من چشمم را برای خواندن قرآن می خواهم
در زمانی که امام در نجف بود .از ناحیه چشم دچار ناراحتی شده بود. هنگامی که پزشک چشم ایشان را معاینه کرد توصیه نمود که چند روزی قرآن نخوانند واستراحت نمایند . امام لبخند زدند و فرمودند :دکتر من چشمم را برای خواندن قرآن می خواهم،چه فایده ای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما کاری بکنید که بتوانم قرآن بخوانم.1
1. مجله حضور شماره 3.
دو وعده غذا در روز
از این آیات «جنات عدن التی وعد الرحمن عباده بالغیب انه کان وعده ماتیا *لایسمون فیها لغوا الا سلاما ولهم رزقهم فیها بکره وعشیا »1؛فهمیده می شود که بهشتیان ،این ویژگی را دارند :
1.سخن لغو وبیهوده نمی گویند.
2.به هم سلام می کنند.
3.فقط صبح وشام غذا می خورند.
آقای ری شهری در کتاب احادیث پزشکی ،بعد از آن که روایات متعددی را دراین باره آورده ،در «جمع بندی احادیث»می نویسد :بهترین وعده غذایی ،صبحانه وشام است .
شخصی به امام صادق (علیه السلام)از درد معده شکایت کرد. امام فرمود:«دو نوبت غذا بخور . صبح وغروب و بین آن دو ،غذا نخور که موجب فساد بدن می شود»آنگاه این آیه را خواند:
«وماآتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا،غذای بهشتیان،فقط درصبح وشام است ».
1.سوره مریم/آیات 61و62
عدم تاثیر گفتار مردم در روحیه
یونس بن عبدالرحمان -که یکی از یاران صدیق و از وکلای امام صادق (ع)،امام کاظم و امام رضا علیهم السلام بود -روزی به مجلس پر فیض حضرت ابوالحسن ،امام موسی بن جعفر (ع)واردشد .
امام (ع) پس از مذاکراتی ،ضمن موعظه های گوناگون به او فرمود:ای یونس!با مردم مدارا کن ؛و هر کسی رابه اندازه معرفت وشعورش با وی صحبت کن.
یونس اظهار داشت :ای مولایم !مردم مرا به عنوان بی دین وزندیق خطاب می کنند.
امام (ع) فرمود :گفتار مردم نباید در روحیه وافکار تو تاثیر بگذارد ،چنانچه در دستان توجواهرات باشد و مردم بگویند سنگ ریزه است ؛ یا آن که در دست هایت سنگ ریزه باشد و بگویند که جواهرات در دست دارد،این گفتار هیچ گونه سود ویا زیانی برایتونخواهد داشت .1
بحارالانوار ،ج2،ص66
راه تشرف به امام از تشبه می گذرد
گروهی بر این باورند که وظیفه منتظران نسبت به امام (عج) این است که به حضور ایشان تشرف یابند ،لذا همواره جهت تشرف به دنبال طریقی هستند. حال آنکه وظیفه اصلی ما تشبه به ایشان است .
آن زمان که از حیث اعتقاد و اعمال و ظاهر وشئون زندگی به ایشان شباهت پیدا کنیم ،بین ما و ایشان مناسبت ایجاد می شود. زمانی که سنخیت ایجاد شود،طبق قاعده یعقلی «السنخیت عله الانضمام؛سنخیت دلیل پیوستن است » تشرف خود به خود حاصل می شود . بنابراین ما اول باید به دنبال تشبه به ایشان باشیم نه تشرف.
براساس آیه 90سوره واقعه «لایمسه الا المطهرون» درک مقام قرآن جز به واسطه تطهیر جسم وروح میسر نیست . بنابر حدیث ثقلین، آنچه برای قرآن ثابت است برای اهل بیت (ع)نیز ثابت است .پس تا به مقام تطهیر نرسیم ،به درک حضور امام (عج)نخواهیم رسید. بدون تشبه امکان ندارد.
جوانی به نام اویس از اهالی قرن ،عاشق ومشتاق دیدار رسول اکرم (ص)بود. از مادر خود اذن گرفت تا برای دیدار رسول اکرم (ص)به مدینه برود.مادر از او خواست که تا قبل از ظهر به قرن باز گردد. اویس به سوی مدینه رهسپار شد اما از قضا آن روز پیامبر در شهر مدینه نبودند.هر چقدر منتظر شد ،پیامبر باز نگشتند.ام بنا به وعده ای که به مادر داده بودندبدون دیدار پیامبر به قرن بازگشتند. اولین کلامی که پیامبر به هنگام ورود به مدینه بیان کردند این بود:«انی اشم رائحه جنه من طرق القرن ؛من بوی بهشت را از سوی قرن استشمام می کنم» یعنی رفتار اویس قرنی بوی بهشت می دهد.
این توجه پیامبر حاصل ازتشبهی بود که اویس به رسول خدا(ص) وسنت ایشان پیدا کرده بود.اگر چه در ظاهر برایش تشرف حاصل نشد.آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که اعمال انسان بودارد. یعنی عمل خیر عطر خوش و عمل شر بوی آزار دهنده دارد . آنچه که موردتوجه وجلب نظر امام زمان (عج) می شود عط خوش امال خیر ازسوی منتظران است وآنچه نظر ایشان را برمی گرداند بوی عفن گناهان پیروان است . بنابراین وظیفه اصلی ما تشبه به حضرت است که در پی آن تشرف نیز خواهد آمد .1
1. ماهنامه راه قرآن ،15