محبوبم
قبل از خواب زمزمه کنیم…🌙
إِذَا دُعِیتَ بِهِ عَلَى کَشْفِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ انْکَشَفَتْ..
و چون برای دفع غم و درد و مصیبتها خوانده شوی، همه برطرف شوند!!
دعایسمات
قبل از خواب زمزمه کنیم…🌙
إِذَا دُعِیتَ بِهِ عَلَى کَشْفِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ انْکَشَفَتْ..
و چون برای دفع غم و درد و مصیبتها خوانده شوی، همه برطرف شوند!!
دعایسمات
امروز 8آبان سالروز شهدات نوجوان 13 ساله دفاع مقدس ،«محمد حسين فهميده» است ؛ نوجواني كه در عين كوچكي سن ،روح بلند و وسعت نظري به عظمت عالم داشت .
امروز هم به «حسين فهميده »محتاجيم . به فهميدگاني كه به فهم حسيني از امروز خويش برسند و فردا را هم حسيني بخواهند ، فردا هم به مرداني و زناني از اين دست محتاج تريم ،پس
حسين فهميده تنها الگوي پسران نيست بلكه دختران هم بايد از اين «سرمشق» مشق كنند تا درس زندگي را ، درس سر افرازي را ،درس عشق به دين و ميهن را با بالاترين نمره قبول شوند .
پس اينك نوبت ماست تا فهم خويش را نشان دهيم و هنر حسيني خويش را نيز به منصه ظهور برسانيم تا در صف علمداران منتظر بزرگ علمدار رهايي بشر جايي داشته باشيم …. ان شالله
در روايتي امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائني فرمود :در شام هفت مصيبت برما وارد آوردند كه از آغاز اسيري تا آخر ،چنين مصيبتي برما وارد نشد :
1- ستمگران در شام واطراف ما را با شمشيرهاي برهنه و استوار كردن نيزه ها احاطه كردند و برما حمله مي كردند وكعب نيزه به ما مي زدند ودر ميان جمعيت بسيار نگه داشتند و ساز وطبل مي زدند.
2-سرهاي شهدا را در ميان كجابه هاي زن هاي ما قرار دادند ،سر پدرم و سر عمويم عباس را در برابر چشم عمه هايم زينب و ام كلثوم نگه داشتند ،وسر برادرم علي اكبر و پسر عمويم قاسم را
دربرابر چشم سكينه وفاطمه مي آوردند و با سرها بازي مي كردند ،و گاهي سرها به زمين مي افتاد و زير سم ستوران قرار مي گرفت .
3- زنه هاي شامي از بالاي بام ها ،آب و آتش بر سر ما مي ريختند ، آتش به عمامه ام افتاد ،چون دست هايم به گردنم بسته بودند ، نتوانستم آن را خاموش كنم ،عمامه ام سوخت ،وآتش
به سرم رسيد و سرم را نيز سوزانيد .
4- از طلوع خورشيد تا نزديك غروب در كوچه و بازار وباساز و آواز ،مارا در برابر تماشاي مردم در كوچه و بازار گردش دادند و مي گفتند :اي مردم بكشيد اين ها را در اسلام هيچ گونه احترامي ندارند .
5- ما را به يك ريسمان بستند و با اين حال ما را از در خانه يهود ونصاري عبور دادند و به آنها مي گفتند : اين ها همان افرادي هستند كه پدرانشان ، پدران شما را در خيبر وخندق
و…كشتند و خانه هاي آن ها را ويران ساختند ، امروز شما انتقام آن ها را از اين ها بگيريد …
6- ما را به بازار برده فروشان برده و خواستند به جاي غلام وكنيز بفروشند ولي خداوند اين موضوع را براي آنها مقدور نساخت .
7- ما را در مكاني جاي دادند كه سقف نداشت ،روزها را از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتيم …
منبع :برگرفته از سوگند نامه آل محمد (ص)