شکایت بردن نزد خلق!
11 خرداد 1395 توسط یازهرا
صعصعه از مردان بزرگ صدر اسلام است ،برادرزاده اش احنف می گوید :«دلم درد گرفت ،نزد عمویم صعصعه رفتم واز دل دردخود شکایت کردم».
عمویم مرا سرزنش کرد وگفت :«برادر زاده!وقتی دست خوش بلا شدی،شکایت آن نزدشخصی مثل خودت مبر ،زیرا آن شخص اگر دوستت باشد ،غمگین می شود واگر دشمنت باشد شادمی گردد،شکایتترا نزد مخلوقی مبر که قادر بررفع ودفع گرفتاری از تو نیست،بلکه نزد خداوند قادری ببر که تورا مبتلا کرده ومی تواندآن را از توبزداید.»
برادرزاده !«یکی از دو چشم من،بینایی خود را از دست داده ،ولی حتی همسرم وبستگان نزدیک من از این موضوع اطلاع ندارند.»
به قول سعدی :
دست حاجت چوبری پیش خداوندی بر
که کریم است ورحیم است وغفور است و ودود
داستان راستان،ج2،محمدمحمدی اشتهاردی